تاریخ مقوله اجازات به زمان پیامبر گرامی اسلام(ص) بر می‌گردد. با اینکه در زمان پیامبر بحث اجازات به شکل امروزی مطرح نبوده است؛ اما تأیید لفظی پیامبر، بالاترین تزکیه(توثیق) اجازه از مجیز به مجاز می‌باشد. در روایات آمده است که پیامبر گرامی، قرائت برخی از صحابه را تأیید یا رد کرده‌اند و این خود دلیل بر صادر شدن اجازه و تزکیه(توثیق) افراد از طرف رسول اکرم(ص) است.
اکنون به برخی از روایات دال بر اجازه لفظی پیامبر(ص) اشاره می‌شود:
1-عن إبن مسعود قال: سمعت رسول‌الل – صلی الله علیه و آله و سلم - یقول: « خذوا القرآن من أربعه: من عبدالله ابن مسعود و سالم و معاذ و أبی کعب.» از ابن مسعود روایت شده است که روسل خدا(ص) فرمودند: قرآن را از چهار نفر بگیرید: از عبدالله بن مسعود، سالم، معاذ و أبی بن کعب.
2-عن عبدالله بن مسعودقال: قال لی النبی – صلی الله علیه و آله و سلم- « اقرأ علیّ القرآن، قلت: أقرأ علیک و علیک أنزل؟ قال إنی أحب أن أسمعه من غیری». ابن مسعود از قول رسول خدا(ص)، فرمودند: « ای عبدالله قرآن رابرمن بخوان. گفتم بر شما بخوانم در حالی که بر شما نازل شده است؟ فرمود: دوست دارم قرآن را از غیر خودم بشنوم»(محمد فوزان، إجازات القراء، ص19)
این احادیث، دلالت واضحی بر تزکیه این اصحاب توسط پیامبر گرامی(ص) دارند. این را می‌توان اجازه لفظی از طرف بهترین مجیز به مجاز دانست.
از ان احادیث می‌توان نتیجه گرفت: اعتماد و اطمینان به زیدبن ثابت در جمع قرآن مبنی بر استماع کل قرآن از رسول خدا، خود به منزله دریافت اجازه نقل از رسول خداست.
منبع مؤثقی مبنی بر استعمال لفظ «اجازه» در زمان پیامبر وجود ندارد؛ ولی ظاهرا این اصطلاح در قرن سوم هجری هم‌زمان با تدوین کتب قرائات قرآن پدید آمده است. در کتاب محمد بن ادریس بن المنذر آمده است: ابوبکر بن مجاهد(م 324) اجازه قرائت را از أبوحاتم رازی(275) روایت کرده است.(محمد فوزان، إجازات القراء، ص 19)

1.اجازه به یک روایت؛ مانند اجزاه به روایت حفص از عاصم
2.احازه به قرائات سبع از طریق شاطبیه
3.اجازه به سه قرائت مکمل قرائات عشر از طریق «الدره المضیه» که به قرائات عشر از طریق شاطبیه و العشر الصغری از طریق الذره معروف هستند.
4.اجازه به قرائات عشر الکبری از طریق « طبیه النشر»

برای اجازه دو شرط وجود دارد که بر محور عدالت و اتقانن استوار است. این دو شرط از علم روایه الحدیث گرفته شده است.
صحت روایت، به صحت دو شرط زیر بستگی دارد و قرآن کریم از بالاترین روایت هاست که روایت و نقل می‌شود.

عدالت، یکی از شروط لازم در اجازه است؛ چرا که قرار دادن قرآن در اختیار فاسق، صاحب بدعت و گناهکار علنی به هیچ وجه صحیح نمی‌باشد و این اهانت به ساحت قرآن و سبک شمردن آن است. در حالی اجازه، شهادتی است از طرف مجیز مبنی بر اینکه فرد مجاز حامل قرآن کریم است؛ و مجیز درباره این اجازه در پیشگاه خداوند بازخواست می‌شود.« سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْألُونَ»( زخرف 16)
حامل بودن قرآنکریم از دو نوع است:
1-حامل بودن قرآن، همانند حماری است که یحمل أسفاراً است. اجازه دادن به چنین اشخاصی صحیح نمی‌باشد.
2-حامل بودن قرآن، برای ادا/ئ، ابلاغ و عمل به آن.
اگر عالمی به حفظ قرآن کریم توسط یک فاسق شهادت دهد، در واقع به فسق و بدعت او شهادت داده است. به همین خاطر، اطلاع از احوال مجاز از طرف مجیز، و معایشت با یکدیگر امر پسندیده‌ای ایت تا عدالت مجاز ه یقین برسد.

اتقان به دو دسته علمی و عملی تقسیم می‌شود:
اتقان علمی
مجاز باید به روایت یا قرائتی که می‌خواهد قرائت کند و از استادش روایت نماید( از حیث اصول آن قرائت، فرش الحروف، وجوه و احکام مختلف و کیفیت وقف بر کلمات)، به صورت علمی و نظری به اتقان رسیده باشد. همچنین، مجاز باید مواضع وقف عمومی و مواضع وقف مختص یک قرائت را نیز فرا گرفته باشد.
شایسته است که مجاز، قبل از دریافت اجازه، یکی از متون تجویدی را که به صورت منظوم در آمده است، حفظ کند. متنند: الجزریه یا مقدمه آن از این الجزری که شامل 109 بیت است و شایسته است هر قاری آن را یاد بگیرد.
«تحفه الاحوال» از جمزوری که شامل 61 بیت است.
منظومه« السلسلبیل الشافی» از شیخ عثمان بن سلیمان مراد در 265 بیت.
همچنین مناسب است که مجاز، کل معانی و دلالت‌های یک منظومه و شرخ آن را از یکی از شیوخ اجازه فرابگیرد.
اتقان عملی( تسلط بر حفظ و اداء)
اتقان عملی، مختص نص قرآن کریم است که مجاز آن را از مجیز و شیوخش، با اسناد متصل به رب العزه روایت می‌کند. مشلیخ اجازات متقدم به علت اهمیت دادن در طلب علم و تحصیل، حفظ متقن قرآن کریم را شرط دریافت اجازه می‎‌دانستند. امروزه نیز برخی از شیوخ اجازات، حفظ متقن را شرط إقراء می‌دانندو این سنتی از طف متقدمین است که شایسته است متأخرین نیز این راه را ادامه بدهند؛ اما برخی از شیوخ اجازه، حفظ قرآن را شرط دریافت اجازه نمی‌دانند؛ بلکه مجاز از روی مصحف در حضور مجیز قرائت می‌کند و مجیز پس از اطمینان از اتقان علمی، اجازه روایت از مصخف را به او می‌دهد. این در حالی است که برخی از شیوخ در چنین موقعیتی به مجاز، شهادت‌نامه دریافت قرائت را می‌دهند ولی اجازه إقراء نمی‌دهند.

غالباً شیخ مجیز در صفحه اول، نام خودش، نام مجاز، قرائت و روایتی را که باآن خوانده است می‌نویسد، سپس مقدمه‌ای می‌نگارد و پس از آن می‌نویسد که شخص( نام کامل و محل سکونت یا ولادت)، قرآن را از اول تا آخر از حفظ و با فلان قرائت بر من قرائت کرد. برخی نیز لفظ حفظ را ذکر نمی‌کنند. سپس وصیت ها و شروطی را به شاگردش یادآوری می‌کند و پس از آن سلسله سند خود را می‌آورد. برخی هم تمام سلسله اساتیدی که با قرائت‌های مختلف از شیوخ مختلف دریافت کرده‌اند را ضمیمه می‌کنند. در پایان، مجیز اجازه را مهر و امضا می‌کند و پس از آن شهادت شاهدان به صورت مهر و امضاء می‌آید. برخی نیز همچون شیخ الزیاتن، جهت اختصلزر، کل اجازه را در یک صفحه تنظیم می‌کنند.

معنی شهادت بر اجازات این است که یک یا دو نفر به عنوان شاهد إقراء مجاز بر مجیز، نام و امضای خود را بر اجازه ثبت ‌کنند. برخی می‌گویند که این کا اصالت ندارد و امضاء و مهر شیخ مجیز، کفایت می‌کند. امام این یک عمل جائز در بحث اجازات است که برخی گمان می‌کنند بدعت است. بحث شهادت بر اجازه، یکی از امور مهمی است که به توثیق و ثبت اجازه کمک می‌کند واین شهادت همانند شهادت بر ازدواج است که بدعت نیست، بلکه سبب تحکیم و توثیق آن می‌شود.
محمد فوزان در کتاب اجازات القراء می‌گوید:« شهادت بر اجازه، با حضور کسانی که در طبقه شیخ مجیز یا از شاگردان ایشان یا از اشخاص ثقه و اهل عدالت هستند، اتفاق می‌افتد.»( محمد فوزان، اجازات القراء، ص34)
ابن جزری در منجدالمقرئین می‌گوید:« رسوم است که بر اجازه و اقراء، شهادت صورت گیرد و این امر جهت رفع تهمت و آرامش قلبی، نیکو است.»( محمد بن محمد بن محمد بن الجزری، منجدالمقرئین، ص67)
شهادت در اجازه از شرایط اجازه نیست؛ اما جهت تحکیم اجازه در برخی از بلاد اسلامی از زمان ابن جزری به آن عمل می‌شود.

ابن جزری در منجد المقرئین می‌گوید: شیوخ اجازات متقدم به علت رعایت تقوی و رفع شبهه، از دریافت هدیه از طرف شاگرد در برابر إقراء امتناع می‌کردند؛ اما متأسانه امروز مشاهده می‌شود که برخی از دارندگان اجازات، شرط دریافت اجرت را مطرح می‌کنند.
نووی در کتاب التبیان، از دریافت هدیه و اجرت در برابر إقراء به شدت نهی کرده و آن را به هر شیوه‌ای که باشد، مذموم می‌داند.(النووی، التبیان، ص44)
آنچه که مسلم و بدیهی است، این است که دادن هدیه از طرف مجاز به مجیز بدون هیچ قید و شرطی، بنابر زحمت‌هایی که تقبّل کرده است، روا و قابل قبول است.
در هر حال، دارا بودن توأمان شرایط علمی و ویژگی‌های اخلاقی متناسب با جایگاه رفیع اجازه، ضامن سلامت و بقای این سنّت حسنه است.